سعدی؛ شاعر زبان، زندگی و شادی نه اندرزگوی ملالآور کتابهای درسی!
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۸۱۳۹۷
عصر ایران- دوستی خرده گرفته به مناسبت اول اردیبهشت از سهراب سپهری هم روزگار یاد گرده اید اما اول اردیبهشت روز سهدی هم هست و مگر سهراب به زبان سعدی نسروده است و چون سعدی اهل سفر و جهان گردی نبوده است؟ نکند چون سعدی مانند سپهری نقاشی نمی کرده او را ترجیح دادید اما مگر سعدی با قلم نقاشی نمی کرد؟
بله، حق با آن دوست عزیز است اما همان استدلال دربارۀ سهراب اینجا هم قابل تکرار است که در سالهای قبل به این بهانه نوشتهایم و در دسترساند منتها باز به همان دلیل که به سهراب پرداختیم سعدی به طریق اولی جا دارد چون سعدی شاعر زندگی است و جدای آن سعدی به لحاظ فرم الگوست و زبان و ادبیات را میتوان در سعدی تفکیک کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
میتوانی برخی آموزههای آن را با دنیای مدرن منطبق ندانی ولی فرم زبانی سعدی بینظیر است.
سعدی را باید دوباره بشناسیم؛ فراتر از آن چهرۀ صرفا ناصح که در کتابهای درسی ترسیم شده و میان او و بچههای ما فاصله انداخته و چه بسا بسیاری ندانند از بسیاری از شاعران دیگر زمینیتر و اجتماعیتر بوده است.هم او که سروده:
همه عمر بر ندارم سر از این خُمارِ مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
شعری که به باور بسیاری در صدر دهها و شاید صدها هزار شعر مشهور پارسی بنشیند و کیست که بتواند ادعا کند زیباتر از آن میتواند بسُراید و سراغ داشته باشد؟
جالب این که اول اردیبهشت سالروز درگذشت محمد اقبال لاهوری (شاعر و سیاستمدارپارسیگوی پاکستانی)، ملکالشعرای بهار (شاعر و سیاستمدار نامدار) و چنان که اشاره شد سهراب سپهری (شاعر و نقاش همروزگار) نیز هست و هر سه – اقبال و بهار و سپهری- به زبانی شعر گفته و سرودهاند که سعدی در برافراشتن بنای آن نقشی همسنگ فردوسی داشته است.
سعدی بسیار اجتماعی بود و حتی اگر همۀ حکایتهای او از سفرها و دیدهها و شنیدهها را واقعی ندانیم باز هم او بیگمان جهانگردترین و دنیادیدهترین سخندان و شاعر ایرانی است.
در روزگار ما تنها سهراب سپهری زیاد سفر میرفت اما بیشتر برای نمایشگاههای نقاشی و در عالم شعر، خلوت نشین بود و سفرهای بیرونی او جلوۀ چندانی در شعر او نداشت. حال آن که سعدی، دیده و نادیده را به شعر درآورده است.
خود می گوید:
در اَقصای عالَم بگشتم بسی
به سر بُردم ایام با هر کسی
تمتّع به هر گوشهای یافتم
ز هر خرمنی خوشهای یافتم
تمام هنر سعدی همین است: از هر خرمن، خوشهای یافتن و عرضه کردن. نه مانند بسیاری دیگر یک خوشه یافته باشی و به مثابۀ خرمنی عرضه کنی که واقعیت، هزار پاره است و هر پاره نزد کسی است و باید گشت و باید دید.
سعدی، شاعر عشق است و عاشقی. عاشقانههای او نه عارفانههای سختخوان است و نه اروتیک میشود. او عشق را در زمین میجوید اگرچه از خط و ربط عارفان جدا نیست و در پی کمال است. اما به کار امروز هم میآید:
هر کسی را نام معشوقی که هست
می برد، معشوق ما را نام نیست
سرو را با جمله زیبایی که هست
پیش اندام تو هیچ اندام نیست
سرو، نماد شیراز است و سعدی شیرازی بارها از «سرو» یاد کرده و انگار تنها سخن نمی گوید و تابلوی زیبایی از سرو هم ترسیم می کند و مثل سپهری نقاش هم هست.
نثر سعدی در زبان پارسی زبان معیار است. یعنی میتوان به او استناد کرد و از این روست که وقتی از تعبیر «اولیتر» استفاده میکند ما نیز میتوانیم. چون «اولیتر» را پارسی میداند.
بخشی از مشکل کتاب ناخوانی مردم ما به خاطر پارسی ندانی شماری از کسانی است که مدعیاند کتاب می نویسند یا شماری ازمترجمان که زبان بیگانه می دانند اما از عهدۀ خواندن و نوشتن پارسی به نیکی برنمی آیند. اینان اگر سعدی بخوانند هم به سود خودشان است و هم مخاطبان...
سعدی، شاعر «مصلحت» است و در روزگاری که میان عرف و شرع، منازعهها درگرفته و به مصلحت، نیازمان میافتد و خود «مصلحت» در نهاد مربوطه هم بعد از مرگ نماد آن گرفتار اغراض سیاسی شده آموزههای سعدی کهنه نمیشود:
«با خصم قوی در نپیچد و بر ضعیف جور نکند که پنجه با غالب افکندن نه مصلحت است و دست، بر ضعیفان برپیچیدن نه مروّت.»
یا این سخن: « تا دفعِ مضرّتِ دشمن، به نعمت، توان کرد، خصومت، روا نباشد که خون از مال، شریفتر است و عرب گوید: السّیف، آخر الحیَل. یعنی مصاف، وقتی روا باشد که تدبیر دیگر نماند. به هزیمت، پشت دادن به که با شمشیر مُشت زدن».
سعدی، شاعر اعتدال و میانهروی است و از این رو در هنگامۀ گفتارهای رادیکال که زندگی را بر مردم تنگ کرده به سعدی بیشتر نیاز داریم چون این با روحیه ایرانی سازگار است نه انچه به نام انقلابی گری و گاه با هدف منافع شخصی و انحصار درقدرت باب روز شده است.
سخن سعدی آرامشبخش است. خاصه این که بدانیم او در پرآشوبترین روزگار تاریخ ایران که همۀ روزنه های امید بسته شده بود، میزیسته است. در عصر یورش و چیرگی مغولان.
همچنین قبل از آن که انسان غربی سراغ انسان گرایی و اومانیسم برود سعدی از «آدمیت» گفته است:
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
شعر سعدی هنوز تازه است و کاربردی اما در کتاب های درسی آن قدر پند و اندرز از او ارایه کرده اند که بچه های ما را از سعدی دور کرده اند. معلمین البته ناچارند از آموزش های رسمی اما هر گاه به سعدی رسیدند این ابیات را هم نقل کنند:
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار
که برّ و بحر فراخ است و آدمی بسیار
و در ادامه:
چه لازم است یکی شادمان و من غمگین
یکی به خواب و من اندر خیال وی بیدار؟
یعنی طرف رفته و عین خیالش نیست و دارد از زندگی لذت می برد آن وقت تو داری غصه می خوری و زانوی غم بغل گرفتهای؟!
دوست روانشناسی دارم که می گوید برای مراجعانی که از شکست عشقی دچار افسردگی شده یا روز و شب را با یاد محبوب یا محبوبۀ رفته و به قول خودشان بی وفا سر می کنند همین اشعار سعدی را می خوانم تا به خود بیایند و خیال نکنند دنیا تمام شده است.
همین بیت شاید خیلی ها را از افسردگی و شاید خودکشی نجات دهد چون واقعا «بر» و «بحر» فراخ است و «آدمی بسیار». یعنی قحطی که نیامده و همان یک نفر که بخت تو نبوده است. عزا نگیر، شاد باش و همین روحیۀ «خوش باشی» را به جامعه تزریق می کند منتها خیلی ها خیال می کنند سعدی واعظ بوده است.
شوخی نیست که مدرن ترین هنرمند دوران ما – عباس کیا رستمی- که کتاب خود را با این جمله « آرتور رمبو» شروع میکند که «باید مطلقاً مدرن بود» می رود سراغ سعدی و این شاعر درگذشته در 700 سال قبل را مدرن میداند و مصراعهایی را انتخاب کرده که تحتالشعاع اشعار دیگر قرار داشته و شکوهشان کمتر دیده شده است یا در یک قاب مستقل به تصویر کشیده نشدهاند:
-همه از دست غیر ناله کنند، سعدی از دست خویشتن، فریاد.
یا
همین یکی برای آرامش بخشی کافی است:
سعدیِ شوریده! بیقرار، چرایی؟
در پی چیزی که برقرار نمانَد؟
تو را به خدا بگویید در کدام رمان و کدام شعر جمله ای به این مدرنی خواندهاید: چنان موافق طبع منی و در دل من، نشسته ای که گمان می بَرم در آغوشی...
آگوزه سعدی به کار امروزما می آید:
دفع غم دل، نمی توان کرد، الا به امید شادمانی.../ م.خ
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۸۱۳۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (9 اردیبهشت)
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم
قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
دوستان از راست میرنجد نگارم چون کنم
نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار
عشوهای فرمای تا من طبع را موزون کنم
زردرویی میکشم زان طبع نازک بیگناه
ساقیا جامی بده تا چهره را گلگون کنم
ای نسیم منزل لیلی خدا را تا به کی
ربع را برهم زنم اطلال را جیحون کنم
من که ره بردم به گنج حسن بیپایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم
ای مه صاحب قران از بنده حافظ یاد کن
تا دعای دولت آن حسن روزافزون کنم
به تازگی کار جدیدی را شروع کرده اید که نباید آن را نیمه تمام رها کنید. از ناکامی ها و رنج هایی که در مسیر زندگی پیش می آید ناامید نشوید.
برای موفقیت در هر کاری باید با ریزبینی نقاط ضعف خود را پیدا کرده و برای رفع آن ها بکوشید. زندگی پستی بلندی های فراوانی دارد، از شکست ها ناراحت نشوید و به خداوند توکل داشته باشید.
زندگی نامه حافظحافظ، شاعر فارسی زبان قرن هشتم هجری بوده که در سال ۷۲۷ هجری قمری در شهر شیراز متولد شد. پدر او بهاءالدین محمد نام داشت که در دوران کودکی حافظ، از دنیا رفت. حافظ در دوران نوجوانی شاگرد نانوا بود و بههمراه مادرش زندگی سختی را سپری میکرد. گفته میشود او در اوقات فراغت خود به مکتبخانهای که نزدیک نانوایی بود میرفت و خواندن و نوشتن را از همان جا فراگرفته است. او در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود شرکت میکرد و نیززمان برای کسب درآمد به کارهای سخت و طاقت فرسا میپرداخت. خانه حافظ در محله شیادان شیراز بود.
این شاعر بزرگ در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی مسلط شد و در دهه بیست زندگی خود به یکی از مشاهیر علم و ادب سرزمین خود تبدیل شد. جالب است بدانید که او قرآن را بهطور کامل حفظ بود و به همین خاطر تخلص حافظ را برای او انتخاب کردند. شمس الدین محمدبن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی حدود چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان از قبیل قوام الدين عبدالله، مولانا بهاء الدين عبدالصمد بحرآبادی، مير سيد شريف علامه گرگانی، مولانا شمس الدين عبدالله و قاضی عضدالدين عيجی شرکت میکرد و به همین خاطر به اکثر دانشهای زمان خود مسلط بود.
حافظ در دوران شاه شیخ ابواسحاق به دربار راه پیدا کرد و شغل دیوانی را برای خود انتخاب کرد. او علاوه بر شاه ابواسحاق، در دربار شاهان دیگری همانند شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز حضور پیدا کرده بود. حافظ از طریق دیوانی امرار معاش میکرد و شاعری شغل اصلی او نبود. جالب است بدانید که بزرگترین گناه از نظر حافظ، ریاکاری و مردمفریبی بود. حافظ در دوران زندگی خود اشعار بهویژه غزلیات بسیار زیبا و معنیداری سروده است که نیزاکنون پس از گذشت قرنها از آن، بوی تازگی داده و خواندنش آرامشبخش است. دیوان اشعار حافظ شامل غزلیات، قصیده، مثنوی، قطعات و رباعیات میشود.
حافظ در دوران جوانی عاشق دختری به نام شاخه نبات شد؛ البته برخی بر این عقیدهاند که نام همسر حافظ نسرین بود و او این نام را بهدلیل شیرین زبانی معشوقهاش به او اختصاص داده است. او برای رسیدن به معشوقهاش، ۴۰ شبانه روز را بهطور مستمر در آرامگاه باباکوی شب زندهداری کرده و به دعا پرداخت. سپس، با شاخه نبات ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک فرزند پسر بود. حافظ تنها یک بار ازدواج کرد و پس از مرگ همسرش مجرد ماند. به همین خاطر بسیاری از عارفان و عاشقان، عشق مقدس و واقعی را در حافظ جستجو میکنند. پسر این شاعر بزرگ نیز در دوران جوانی در راه سفر نیمهکاره به هند همراه پدرش از دنیا رفت.
در تقویم رسمی ایران، ۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ است و هر ساله در این روز مراسم بزرگداشت حافظ با حضور پژوهشگرانی در سراسر دنیا روی آرامگاهش در شهر شیراز برگزار میشود.
آثار حافظ
دیوان حافظ شامل ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و چند قصیده است که آن را در در ۵۰ سال از زندگی خود سروده است؛ یعنی بهطور متوسط در هر سال تنها ۱۰ غزل سروده است؛ زیرا او در لحظاتی خاص به سرودن اشعار خود میپرداخت و تمرکز خود را روی خلق آثاری ناب گذاشته بود که شایسته مقام معشوق باشد. این نکته بسیار قابلتوجه و تاملبرانگیز بوده و به همین خاطر دیوان او را به یک کتاب خاص و خواندنی تبدیل کرده است. دیوان حافظ بیش از ۴۰۰ بار به زبان فارسی و زبانهای دیگر دنیا به چاپ رسیده است. حافظ لقب ماهرترین غزلسرای زبان فارسی را نیز با اقتدار از آن خود کرده و تک بیتهای او بسیار درخشان و تماشایی است.
شاید تعبیر کردن یا قدرت تاویل پذیری را بتوان از مهمترین خصوصیات اشعار حافظ به حساب آورد؛ زیرا هر کس که دیوان حافظ را باز کرده و غزلی از آن میخواند، با توجه به شرایط روحی خود برداشت متفاوتی از آن میکند؛ بهگونهای که حافظ آن شعر را فقط برای حال آن لحظه او سروده است. در اشعار حافظ، تناسبات هنری به شکلی ظریف و دقیق رعایت شدهاند و ایهام و ابهام را به جا و درست به کار برده است. در برخی از اشعار حافظ، زبان طنز نیز به کار گرفته شده تا ناگفتهها به کمک زبان طنز بیان شود.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (8 اردیبهشت)